نمونه سوالات تاریخ سوم راهنمایی
 
 

 1- با سقوط...... و قتل ......شیرازه حکومت مرکزی از هم پاشید.

اصفهان – شاه سلطان حسین
 
2- چرا اشرف افغان تصمیم به جنگ با نادر گرفت؟
 
 چون خبر پیروزی نادر در خراسان به اشرف افغان رسید، تصمیم به جنگ با نادر را گرفت زیرا از قدرت گرفتن شاه تهماسب بسیار می ترسید.
 
3-شورای دشت مغان چه بود؟
 
 پس از پیروزی بر دشمنان خارجی و آرام ساختن اوضاع داخلی کشور، نادردر سال 1148 ه.ق بزرگان کشور را برای تشکیل شورایی در دشت مغان فراخواند. در شورای دشت مغان نادر اعلام کرد که وظایف خود را انجام داده و تصمیم به استراحت و کناره گیری از کارها را دارد بزرگان کشور که می دانستند او مایل به سلطنت است به اتفاق آرا، وی را به سلطنت پذیرفتند.
 
4- جنگ کرنال بین چه کسانی رخ داد؟
 
نادرشاه و پادشاه هند
پرسش و جستجوی درس سوم:
 
5- سرانجام نادرشاه چه بود؟
 
سرانجام هنگامی که برای سرکوبی یکی از شورش ها به خراسان رفته بود جمعی از سردارانش که بر جان خود بیمناک بودند شبان گاه به چادر وی حمله کردند و او را به قتل رساندند.
 
6- سرانجام بزرگان کشور پس از قتل نادر چه کردند؟
 
ج: سرانجام جمعی از بزرگان کشور پسر رضاقلی میرزا به نام شاهرخ را که به دست دشمنانش نابینا شده بود در مشهد بر تخت نشاندند.
 
7- کریمخان زند چگونه پادشاهی بود؟ دوران حکومتش چگونه طی شد؟
 
 او چندان به تشریفات دربارها علاقه ای نداشت و با مردم به مهربانی رفتار می کرد. او به پاس احترام نادر خراسان را همچنان در دست شاهرخ باقی گذاشت. دوران حکومت بیست ساله کریمخان تقریباَ با آرامش سپری شد و تنها جنگ خارجی زمان او، فتح بصره بود.
 
8- آثار به جای مانده از دوره کریم خان را نام ببرید؟
 
 ارگ کریم خان – مسجد وکیل – بازار وکیل
 
9- پس از کریم خان چه کسی به سلطنت رسید؟ چگونه؟
 
 لطفعلی خان . پس از چندین سال کشمکش میان یکی از افراد خاندان زند به نام لطفعلی خان که جوان و بسیار شجاع بود توانست بر مدعیان سلطنت پیروز شود و دولت زندیه را بار دیگر سروسامان بخشد.
 
 
10- جنگ مهماندوست میان چه کسانی روی داد؟
 
 نادرشاه و اشرف افغان
 
11- چرا نادر به هند لشکر کشید؟
ج: افغان های یاغی پس از فتح قندهار به وسیله ی نادر به دهلی گریخته بودند و چون دولت هند حاضر به تسلیم آن ها به نادر نبود، شاه افشار به هند لشکر کشید و توانست در جنگ کرنال آن کشور را شکست داده و دهلی پایتخت آن را تصرف کند.
 
12- با توجه به نمودارص18 به این سئوالات پاسخ دهید:
 
نادر در چندسالگی توانست افغان ها را شکست دهد؟ 42 سالگی
در چند سالگی شاه ایران شد؟ 48 سالگی
در چند سالگی به قتل رسید؟ 60 سالگی
 
13- چرا در زمان افشاریه و زندیه به تدریج تجارت خارجی ایران کاهش یافت؟
 
 چون پس از حکومت صفویان وضع ایران آشفته شد و تا سال های سال حکومتی پایدار تشکیل نگردید. این مسئله باعث کاهش فعالیت های تجاری و کشاورزی شد.
 
14- به نظر شما چرا نادر پس از برکناری تهماسب دوم خود را شاه ایران اعلام نکرد؟
 
خاندان صفوی در ایران شهرت و محبوبیت زیادی داشته و دارای نفوذ معنوی و هواداران بسیار بودند بنابراین نادر ابتدا خود را شاه اعلام نکرد تا در شورای مغان سلطنت را با شرایطی که خود می خواست بپذیرد.

ارسال شده در تاریخ : جمعه 22 آذر 1392برچسب:سوال , سولات تاریخ , سوم راهنمایی, :: 15:31 :: توسط : محدثه صفایی زاده

 

 
 
در شهر اسد آباد همدان در محله با سابقه((امامزاده احمد))مردمانی نجیب از سادات حسینی زندگی می گذرانند و پاکمردی از تبار پیامبر صلی اللهعلیه و آله راهبری آنان را بر عهده دارد. سید صفدر عالمی پرهیزگار و دانشمندی پارساست که ساکنان کوچه سیدان ، سالاری آن بزرگوار را پذیرفته و دل به فرمانش سپردهاند.([1])
وی از نوادگان امام سجاد علیه السلام است وخاندانش از سال 673 ق در محله((سیدان))اسد آباد همدان جای گرفته اند. اغلب آنان از اهل علم ومقتدای مردم و قاضی دیار خود بودند و از میانشان خوشنویسان معروفی چون((میرزکی))(برادر سید صفدر)برخاسته اند. این دودمان در میان مردم اسد آباد به طایفه شیخ الاسلامی معروف بوده وهستند. مردم اسد آباد برای سید صفدر و نیاکان وی احترام خاصی قائل بودند بخصوص ‍اینکه سلسله کرامات و سجایای برجسته ای داشته اند.([2])
سید صفدر وهمسرش (سکینه بیگم ) از یک ریشه و اصل بودند. نیای بزرگوار آن دو،((میر اصیل الدین))فرزند((میر زین الدین حسینی))دو پسربه نامهای((میر رضی الدین))و((میر شرف الدین))داشت که سکینه بیگم دختر میر شرف الدین بود. او زنی باسواد و آشنا به قرآن بود که همچون شوی خویش از تربیت خانوادگی و نجابت ذاتیبرخوردار گشته ، پیوسته در رونق کانون گرم زندگی می کوشید.
آری ، سید جمال الدیندر ماه شعبان 1254 ق . (آبان 1217 ش ) در چنین فضای پاک معنوی پا به عرصه وجودنهاد.([3])
پرورش مروارید
نبوغ ذاتی ، هوش سرشار و فراست قوی سید جمال وی را از همان دورانکودکی در پی تجزیه و تحلیل محتوای داستانها به آفاقی دیگر سوق می داد از همان ایامکودکی به فکر چاره و علاج دردها و رنجها می پرداخت . سید جمال الدین با اینکه کودکبود بازی هایش بزرگمنشانه می نمود و در رفتار، گفتار و کردارش آثار بزرگی و کمالهویدا بود.((حیرت افزاتر اینکه بازی های بچه گانه اشاکثر، تهیه سفر روم و مصر و هند و افغان و فرنگستان بوده ، زاد راحله خود را براسبهای چوبی بسته ، خود و یکی دو نفر از اطفال را منتخب می کرده ... با پدر و مادرو همشیره های خود وداع می کرده است که باید به هند و مصر و روم و افغان و... بروم.ایشان به زبان کودکانه با او همساز می شدند و او هم نویدهایی چند از مسافرت خود بهپدر و مادرش ‍ شرح می داد.))([4])
تحصیلات
سید از پنج سالگی در نزد پدر و مادر آموزش قرآن را آغاز کرد و مقدماتعربی را طی سالهای اول تحصیل بخوبی فرا گرفت.
در همین ایام به موجب اختلافاتموجود میان قبایل آن دیار و همچنین تنگ نظری بعضی و نیز در پی وسعت بخشیدن بهدانسته های خود، زادگاه خویش را ترک می گوید و در سال 1264 ق . به همراه پدرش((سید صفدر))وارد شهر قزوین میشود و چهار سال در آنجا ماندگار می گردد.([5])وی با پشتکار وجدیت در حوز علمیه این شهر به درس و بحث پرداخت و علوم و فنون مختلف را با اشتیاقیاد گرفت و در ادبیات عرب ، منطق ، فقه و اصول سر آمد همدرسان خود شد.
با بهره جوییاز سرعت انتقال و توان استنتاج خارق العاده با خواندن یک کتاب در رشته ای از علوم ،سایر کتب همان رشته را خود می خواند یا به دیگران درس می داد. او احساس ‍ خستگی درتحصیل را با تفکر در آفاق و انفس می گذراند و بیهوده اوقاتش ‍ را از دست نمی داد.روزی پدر برای سرکشی به فرزند به قزوین می رود. در آن موقع شمال ایران در چنگال((وبا))گرفتار آمده سیدصفدر می گوید: دیدم پسرم مشغول مشاهده قلب و اعضا و جوارح مردگانی است که به مرضوبا درگذشته اند. به او گفتم : مردم همه از وبا می گریزند، تو چگونه خود را بهمردگان مشغول می داری ؟ جواب داد: می خواهم بدانم که این مرض در اعضا و جوارح انسانچه تاءثیر دارد!([6])
ورود به تهران
سید جمال الدین در سال 1266 ق . در معیت پدر وارد تهران شد. در اینهنگام امیرکبیر در سمت صدارت عظمی همچنان قدرت را در دست داشت . سید جوان در آغازورود به این شهر، پس از استراحتی کوتاه ، اقدام به شناسایی پایتخت و اوضاع و احوالحکومتی آن می کند و آنگاه سراغ بزرگترین مجتهد وقت (آقا سید محمد صادق طباطباییهمدانی ) را می گیرد و در پای درسش می نشیند، تا ضمن افزودن به معلومات خود، محیطدرس و دایره نفوذ حکم آن سرور را از نزدیک ببیند.
او بی درنگ مباحثه علمی را بااستاد آغاز می کند به طوری که آقا سید محمد صادق را خیلی زود شیفته خود می گرداند واستاد نیز وقتی از فضل و کمال سید آگاه می شود برای اولین بار عمامه بر سر شاگردشمی گذارد.([7])
نبوغ علمی و فضل و کمال سید بسرعت فضای شهرتهران را فرا می گیرد و بیشتر علما، فیض حضورش را غنیمت شمرده ، به خدمتش می رسند.آنان سپس چند روزی هم به دعوت حاج میرزا محمود طباطبایی ، در منزل وی پذیرایی میشوند و همچنان علما و طلاب به دیدارشان می شتابند.([8])
هجرت به نجف
سید صفدر در مدت اقامت خود درتهران ، به اسرار پیچیده ای که در روح و روان فرزند دلبندش نهفته بود، بیش از پیشپی برد. او جوان خو د را در برخورد با عالمان بزرگ و مجتهدان بلند پایه ، هماننددانشمندی زبر دست و مطلع از رموز علوم یافت که زبانی گویا و سخنی نافذ داشت . براین اساس ‍ مصم شد وی را به مرکز حوزه علوم و معارف اسلامی (نجف اشرف ) ببرد و بهدریای پر تلاطم علم شیخ انصاری (استاد بزرگوار خود او) وصل سازد.
سید در سال 1266ق همراه پدر به قصد نجف اشرف از تهران حرکت می کند و بعد از سه ماه توقف دربروجرد و مباحثه علمی با عالمان آن شهر، به عتبات علیات مشرف شده ، به خدمت شیخمرتضی انصاری - طاب ثراه - می رسد. وی چهار سال در خدمت آن عالم فرزانه مشغول تحصیلعلوم اسلامی می شود و در علوم تفسیری ، حدیث ، فقه ، اصول ، کلام ، منطق ، فلسفه ،ریاضی ، طب ، تشریح ، هیئت و نجوم به تحقیق می پردازد و در تمام این مدت مخارج سیدجمال الدین را شیخ انصاری به عهده می گیرد و در نهایت درجات علمی او را تصدیق و بهفتوا دادن در امور شرعی اجازه اش فرماید. ایندر حالی بود که آوازه فراست و نبوغسید جمال ، عالمان نجف ، کربلا و سامرا را به حیرت واداشته بود، تا این که مورد حسدو کینه برخی نا اهلان قرار گرفت و به توصیه استاد بزرگش ، در سال 1270 ق روانه شهربمبئی در هندوستان شد.([9])
سید در هند و افغان
وی در 16 سالگی به همراهی یکی ازعلمای مورد وثوق ، از راه آبی (بوشهر - بمبئی ) وارد شهر بمبئی شد ولی از آن جاییکه بمبئی بیشتر یک بندر تجاری بود تا یک شهر علمی ، نتوانست به روح پر خروش سیدآرامش لازم دهد، از این رو پس از مدتی به اطرف ایالات مرکزی هند حرکت کرد و خود رابه مرزهای شرقی هند (کلکته ) رسانید.
وی در مدت دو سال اقامت در آنجا و ضمنملاقات با عالمان و روشنفکران و مشاهده زندگی مردم بخوبی دریافت که هندوستان یکسرهدر اختیار دولت انگلیس است و کشور بریتانیا گرچه به اندازه یک ایالت هندوستان نیستو جمعیتش در مقایسه با جمعیت هندوستان ناچیز به شمار می رود توانسته است به آسانیاین کشور پهناور را زیر سلطه در آورد و تمامی منابع ملی و محصولات با ارزش و حتیجان و مال و ناموس آنها را به غارت ببرد.
از این زمان بود که فعالیتهای سیاسی واصلاحی سید جمال الدین آغاز شد. او در ضمن شناسایی استعدادهای دشمن استعمارگر وبررسی جنبه های قوت و رمز موفقیتشان ، به تجزیه و تحلیل علل و منشاء ضعف و انحطاطمسلمین بر آمد و در پی یافتن راه حلهای اساسی ، شب و روز تلاش کرد. در این موقعافغانستان بتازگی از ایران جدا شده و به پشتیبانی انگلیسیها بر ضد حکومت ایرانشوریده و به حکومت نیمه مستقلی رسیده بود. بنابراین سید تصمیم گرفت به افغانستانبرود و مردم آن کشور را بیدار کند و آنان را از حیله بریتانیا آگاه سازد.
او درسال 3 - 1272 ق (1234 ش ) به قصد مکه و زیارت خانه خدا از هندوستان خارج شد. سپس تااواخر 1275 ق . از مکه مسیر مدینه ، اردن ، دمشق ، حمص ، حلب ، موصل ، بغداد و نجفرا طی کرد و اوضاع تمامی شهرهای مهم اسلامی را بررسی نمود و در نهایت خود را به وطناصلی (اسد آباد همدان ) رساند. اما با اوضاع نابسامانی که در تهران با آنها روبروشد نتوانست در ایران توقف کند و از همین رو از راه خراسان عازم((هرات و کابل))گردید. سید بعداز ورود به افغانستان ، حدود پنج یا شش سال در آن کشور اقامت کرد و فعالیتهایاصلاحی چشمگیری را به انجام رساند و رهبران سیاسی و مردم افغانستان را از نقشه هایپشت پرده استعمار پیر، انگلیس آگاه ساخت که نمونه ای از آنها چنین است.
1.تاءلیف و نشر کتاب((تتمه البیان فی تاریخ الافغان))
2.انتشار روزنامه((شمس النهار))
3.اصلاح اموریاز قبیل تشکیل کابینه وزراء، تنظیم سپاه ، ایجاد مکتبهای لشکری و کشوری برای جوانان، توجه دادن مردم به زبان ملی ، تاسیس ‍ بیمارستان ، مرکز دامپزشکی ، پستخانه وکاروانسراها.
با گسترش دامنه فعالیتهای فرهنگی - سیاسی سید، چون دشمن خود را درآستانه نابودی دید با دسیسه های وسیع عرصه را بر وی تنگ کرد. از این رو سید بهناچار عازم هندوستان شد ولی به محض ورود دانست که دشمن پیشدستی کرده و در کمین اونشسته است . با این حال او شجاعانه وارد میدان نبرد شد و با سخنرانیهای آتشین بهروشنگری مردم هندوستان پرداخت و این چنین آنان را بر ضد استعمار پیر تشویقکرد:
((هرگاه شما صدها میلیون پشه شوید و زمزمه درگوش بریتانیا نمایید... و هر گاه شما صدها میلیون از هند با هم باشید یا خداوند شمارا مسخ کرده و لاک پشت شوید و در جزیره بریتانیا فرو روید، آزاد مردانی در هندخواهید شد.))([10])
دولت انگلیسبیش از این نتوانست تماشاگر این صحنه ها باشد و در حالی که خود در ابتدای ورود سیدجمال الدین ، مدت اقامت او را دو ماه تعیین کرده بود، هنوز یک ماه نشده دستور اخراجوی از هند را صادر کرد. این بود که سید تصمیم گرفت هندوستان را به سوی کشور مصر ترکگوید.
حضور در مصر
او در سال 1285 ق . از راه دریاوارد مصر شد و در مدرسه جامع الازهر با علمای بزرگ آن کشور ملاقات کرد و دراقامتگاه خود برای جوانان عرب کرسی درس بر پا نمود و با سخنرانیهای پر شور آنان رامجذوب خویش ‍ ساخت . ولی این سفر چهل روز دوام نیاورد زیرا حکم اخراج وی از سوی((خدیو مصر))صادر شد و سیدبه ناچار روانه اسلامبول شد.
وقتی ترکان عثمانی خبر آمدن سید را شنیدند بسیارخوشحال شدند و دو شخصیت علمی و سیاسی امپراتور عثمانی((عالی پاشا))صدر اعظم و((فواد پاشا))به پیشواز سیدشتافتند و او را در دربار مورد تکریم و مشاور خویش قرار دادند. ولی چندی نگذشت کهدر اثر کج اندیشی و ترس درباریان و حسادت((شیخ الاسلام))، سلطان عثمانی دستور داد تا سید مدتی را به خارج ازاسلامبول سفر کند. از این رو ، وی در سال 1287 ق . به بهانه سفر سیاحتی و مشاهدهآثار باستانی بار دیگر وارد کشور مصر شد. در این سفر، پس از دیداری که میان سید وریاض پاشا (رئیس دولت مصر) انجام پذیرفت ، ریاض پاشا سخت شیفته کمالات روحی و معنویسید شد و از او خواست تا در مصر اقامت گزیند.
سید جمال الدین از این فرصت طلاییاستفاده جست و نخست در منزل جلسه درس و بحث برای جوانان دانشگاهی و طلاب پر شورتشکیل داد و سپس آن را به دانشگاه الزهرا انتقال داد و شاگردان بسیاری را مشتاقخویش ساخت . او علاوه بر اساتید و دانشمندان بزرگ مصر با روشنفکران و مردم ارتباطبر قرار می کرد. حتی در قهوه خانه های مصر حاضر می شد و افکار و اندیشه های خود رابرای مردم بیان می داشت ، به طوری که در طول چند سال اقامت در آن کشور توانستتحولات بزرگی را از نظر فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی در اذهان مردم ایجاد کند.
او بانوشتن مقالات گوناگون در روزنامه های کثیر الانتشار مانند، مصر و التجاره (که باپیشنهاد وی از سوی ادیب اسحق راه اندازی شده بودند)، ادبیات مصر را از ریشه دگرگونساخت و ضمن رشد و آگاهی دادن به مردم ، توطئه های پشت پرده دشمنان را بر ایشانمعرفی کرد تا اینکه ریضا پاشا این دو روزنامه را توقیف کرد ولی سید همچنان به راهخود ادامه داد و مبارزه سختی را بر ضد دولتهای خارجی و استبداد داخلی آغاز کرد و درنهایت شب 17 رمضان 1296 ه‍ توقیف و به((سوئز))فرستاده شد تا وی را از آنجا به کشور ایران گسیل کنند.([11])
دارایی سید در مصر، منحصر به یک کتابخانهبود که هنگام توقیفش ، کتابهای آن را((رچرس))مستشار انگلیس مالیه مصر، به تصرف خود در آورد ولی بعدهاناگزیر شد آنها را در چند صندوق نهاده به دنبال صاحبش ‍ به بندر بوشهر بفرستد.([12])
طلوع دیگر در هند
سرانجام سید با شاگردش((ابوتراب عارفافندی))یکسره با کشتی وارد جده شد. مدتی در آنجاماند. سپس به مکه عزیمت کرد و با شخصیتهای مهم اسلامی تماس بر قرار ساخت . آنگاه بهسوی کشور هند روانه گشت([13])و این بار علاوهبر مبارزه با استعمار غرب در هند، جبهه دیگری نیز بر ضد افکار روشنفکری در آن کشوربنا نهاد و با اندیشه های تجددخواهی((سید احمد خانهندی))که طرفدار همکاری و سازش با انگلیسها بود، بهستیز جانانه برخاست و رهبری هر دو جبهه را بخوبی اداره نمود.([14])
سید جمال الدین در پی این اقدام به((حیدر آباد دکن))تبعید شد وشرکت در مجامع عمومی از وی سلب گردید. ولی او از پای ننشست و کتاب معروف خود را دررد طبیعیون و افکار متجددانه آنان تالیف کرد. او این کتاب را به زبان فارسی نوشت وسپس به زبان اردو و نیز به وسیله شیخ محمد عبدو و عارف ابوتراب به عربی ترجمه شد.([15])علاوه یک جمعیت سری به نام((عروه))را در حیدر آباد تشکیلداد.([16])و جوانان شجاع و بزرگی را در آن تربیت نمود کهبعدها شخصیت هایی چون : محمد اقبال ، شوکت علی و محمد علی جناح از شاگردان و تربیتیافتگان این جمعیت به شمار می آمدند. اما همه این تلاشها در نهایت سبب شد تا سیدبرای چندمین بار از هند اخراج گردد.([17])
ستیز در قلب اروپا
او در سال 1300 ق . از هند خارجشد. نخست قصد کشور آمریکا را داشت ولی از این سفر منصرف گشت و در ماه جمادی الاخریا رجب همین سال وارد لندن شد. مدتی به فعالیت و شرکت در محافل علمی مشغول بود کهیکباره پایتخت انگلستان را به سوی کشور فرانسه ترک گفت و در شهر پاریس برای خودمسکن گزید.([18])در این حال او مرد جهانی شده بود. زیرا وی بهتنهایی قدرتمندترین کشورهای موجود را به هراس و نگرانی وا داشته بود. مجامع سیاسی وعلمی اروپا از تلاشهای همه جانبه وی در مشرق زمین برای زدودن جهل و نادانی ، مقالاتو سخنرانیها ارائه داده بودند. بنابراین همگان مایل بودند این مرد افسانه ای را ازنزدیک ببینند. مردم فرانسه و سایر مردان دانشمند و آزادیخواه که از کشورهای دیگر درآنجا به سربردند بسان پروانه به دور شمع وجودش گرد آمدند.
از مهمترین فعالیتهای سید در قلب اروپا، می توان به شرح زیر نام برد:
1.راه اندازی مجلیه معروف((عروه الوثقی))که با مقاله هایپر شور و مستدل آن ، دست پلید استعمار انگلیس را برای مردم ، سیاستمداران روشنفکرانغافل باز نمود و دشمنان جهان اسلام را بشدت به محاکمه کشید و سرانجام دولت فرانسهبه فشار و اصرار انگلیس حکم به تعطیل این مجله داد.([19])
2.دیدار وی با((ارنست رنان))حکیم و مورخمشهور فرانسوی . در این ملاقات بحثهای فلسفی درباره((علم و اسلام و حقیقت قرآن))انجام پذیرفت که رنان به درستی فرهنگ اسلامی آگاه شد و از بسیاری از عقاید خوددرباره اسلام و قرآن که بر خلاف تمدن و عمران می دانست دست برداشت. ([20])
3.گفتگوهای سید با رجال انگلیس که در صددبودند تا با هیات تحریریه روزنامه((عروه الوثقی))تفاهم پیدا کنند و او نیز نماینده اش (شیخ محمد عبده ) رادر این خصوص به لندن فرستاد.([21])و همچنیندیدارهای وی با((چرچیل))،((سردروندولف))و((ل رد سالیسبری))در مورد حلمساءله سودان . در این دیدار رهبران سیاسی انگلستان پس از تعریف و تمجید از وی ،پادشاهی کشور سودان را به سید پیشنهاد کردند. او بر آشفت و گفت:
((این تکلیف بسی شگفت انگیز است و این کارها دلیل نادانی درامور سیاسی شماست . حضرت لرد اجازه دهید که از شما سوالی نمایم . آیا سودان را مالکشده اید که می خواهید مرا پادشاه آن کنید؟! مصر از آن مصریان و سودان هم چزءجدانشدنی آن است.))([22])
بازگشت به وطن
پس از سه ماه ، مذاکرات سرانانگلیس با سید جمال الدین به شکست انجامید. وی با هدف ایجاد مرکز خلافت اسلامی درجزیره العرب از پاریس به سوی قطیف رهسپار گشت . در این ایام سید توسط اعتمادالسلطنه و حاج سیاح محلاتی از طرف ناصر الدین شاه به تهران دعوت شده بود. تلگرافهاپی در پی رسید و محافل برای حضورش در تهران آماده گردید.([23])از این رو سید، از سفر به جزیره العرب منصرف وبه قصد تهران عازم شیراز شد و در روز 23 ربیع الاول 1304 ق وارد پایتخت شد و درمنزل حاج امین الضرب برای خود مسکن گزید،([24])ولی دیری نپاییدکه مورد ترس و وحشت و کینه شاه و اطرافیان قرار گرفت . شاه به طور محرمانه از حاجیامین الضرب خواست تا عذر مهمان خود را بخواهد!
از طرفی سید نیز که بنا به درخواستسیاستمدار و روزنامه نگار روسی (کاتکوف ) به مسکو دعوت شده بود، در نهم شعبان 1304ق به آن کشور هجرت کرد. وی در آنجا دو سال اقامت گزید و با رجال سیاسی ، نظامی ومذهبی روسیه دیدار و مذاکره نمود. یک روز تزار روسیه از وی خواست تا((شیخ الاسلامی))مسلمانان آنکشور را به عهده گیرد ولی سید در جواب گفت : من خود را مدافع منافع تمام مسلمانانجهان می دانم .
علاوه سید از تیرگی میان دولت روس و انگلیس استفاده مناس کرد وافشاگریهای وسیعی را بر ضد دولت بریتانیا در نشریات روسیه انجام داد که تا آن روزنظیر نداشت.
در این هنگام ناصر الدین شاه که برای شرکت در جشن جمهوریت پاریس ‍عازم اروپا بود راهش از طریق روسیه افتاد. وی در این کشور پهناور، سید را چون یاقوتدرخشان یافت . سپس در اروپا نیز به هر جا قدم گذاشت ، آثار و شهرت سید را در آنجابه روشنی مشاهده کرد. لذا از کار قبلی خود پشیمان شد و در دیداری که با سید درمونیخ داشت سعی کرد گذشته ها را جبران سازد. و او را برای آمدن به ایران و اصلاحوضع سیاسی و اقتصادی کشور تشویق نماید.
سید این تقاضا را به خاطر دفاع از وطن ومصلحت مردم پذیرفت . نخست در محرم 1307 ق . وارد مذاکره با رجال سیاسی روسیه شد وآنها را راضی کرد تا از امتیازاتی که در آن زمان می خواستند از ایران بگیرند، دستبردارند. سپس در هفتم ربیع الثانی همان سال به ایران بازگش تا کار اصلاحات را بهطور جدی آغاز کند.
ولی در اثر توطئه های پشت پرده استعمار پیر (انگلستان )،زمینه بد بینی درباریان و شاه فراهم شد. هنوز شش ماه از حضور سید در تهران نگذشتهبود که ناگهان نامه شاه در منزل حاجی امین الضرب به دست وی رسید. وقتی سید جمالالدین از حکم اخراج خود آگاه گردید به عنوان اعتراض به شهر ری (حرم حضرت عبدالعظیمحسنی ) عزیمت کرد و در آنجا اعلان تحصن نمود و با سخنرانیها پر شور، حرم را به دژیاستوار مبدل ساخت . چندی بعد فضار سفارت بریتانیا فزونی یافت و ناصر الدین شاه حکمتوقیف واخراج وی را صادر کرد. وقتی دستخط شاه به دست((مختار خان))حاکم شهر ری رسید،بی درنگ بیست نفر فراش فرستاد و سید را از بست حرم حضرت عبدالعظیم بیرون آورده ، در 28جمادی الاولی 1308 ق . روانه غرب کشور کرد.
غروب آفتاب
وی در نیمه اول شعبان همان سال وارد بصر شد. از آنجا نامه ای بسیارمهم و سرنوشت ساز به آیت الله میرزاش شیرازی نوشت . آنگاه از عراق به سوی لندن حرکتکرد و در آنجا با شدت بیشتری اوضاع نا هنجار دربار ایران را در روزنامه های اروپاییافشا نمود و خطر استبداد داخلی و استعمار خارجی را بر ملل مشرق زمین توضیح داد.
همچنین نامه هایی با سران قبایل و علمای برجسته عالم اسلام ، از جمله نامه ای بهعلمای بزرگ ایران تحت عنوان((حمله القرآن))ارسال داشت و از خیانتها و بی لیاقتی ناصر الدین شاه دراداره کشور پرده برداشت . او با ایجاد نشریه ای موسوم به((ضیاء الخافقین))، که اولینشماره آن در ماه رجب 1309 ق انتشار یافت ، به فعالیتهای افشاگرانه خود شعاع بیشتریبخشید تا اینکه دولت بریتانیا احساس خطر کرد و مانع از ادامه انتشار آن شد و خودسید را نیز بشدت در تنگنا قرار داد.([25])
در این هنگامنامه((سلطان عبدالحمید))توسط((رستم پاشا))سفیرعثمانی در لندن مبنی بر دعوت سید جمال الدین به((آستانه))به منظور اصلاحاتسیاسی در کشور و حکومت عثمانی به دست وی رسید. از طرفی هم چون سید از مدتها پیش بهفکر ایجاد تقویت((جبهه متحد اسلامی در مقابل استعمارغرب بریتانیا بود، به این دعوت پاسخ مساعد داد. او با آرمانی بزرگ در سال 1310 قوارد مرکز خلافت اسلامی شد تا با تاءسیس جبهه واحد اسلامی عزت و شوکت از دست رفتهمسلمانان جهان را به آنان بازگرداند. حدود چهار سال برای تحقیق این هدف مقدس سرمایهگذاری کرد و نامه های بسیاری به شخصیت های سیاسی ، مذهبی و فرهنگی جهان اسلام نوشتو آنها نیز استقبال خوبی از این حرکت انقلابی به عمل آوردند.
از این سوی ، سلطانعبالحمید هم به خیال اینکه فردا خلیفه مقتدر عالم اسلام خواهد شد با سید جمال الدینهمکاری می کرد. ولی هنگامی که احساس کرد تخت و تاج وی نیز باید فدای این آرمان بزرگبشود به بهانه های گوناگون مخالفت و کار شکنیها را شروع کرد. او راه چاره را در آندید که باید کار سید را یکسره کند و با یک ترفند شیطانی((مسمومیت))آن دانشمند سلحشوررا به شهادت برساند. سرانجام این نقشه شوم در مورد سید جمال الدین عملی گردید و اودر سال 1314 ق به دیدار محبوب خویش شتافت.
پیکر پاک سید با شور و احترام مردمدر قبرستان((شیخ لر مزاری))در شهر بندری استانبول به خاک سپرده شد.
در آیینه آثار
با اینکه سید جمال الدین اسدآبادی از ده سالگی همواره در سفر به سر برده و مشغول مبارزه بوده است ، در هر زمانکه فرصتی به دست می آورد در امر تالیف و تصنیف تلاش کرده است .
از این رو آثارمکتوب این مرد بزرگ را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
الف : آثاری در موضوعاتمختلف که نام برخی از آنها به شرح زیر است.
1.تتمه البیان فی تاریخالافغان
2.القضا و القدر
3.اسلام و علم
4.نیجریه یا ناتورالیسم
5.الوحده الاسلامیه
6.الواردات فی سر التجلیات
ب : نامه ها، سخنرانیها، مقالات، مذاکرات و مصاحبه ها. که تعدای از اینها با عناوین((مقالات جمالیه))، نامه های سیدجمال الدین))،((شرح حال وآثار سید جمال الدین))یا در کتابهایی که پیرامونزندگی و آرمان سید نوشته شده به چاپ رسیده است.
آثار:
1. القضا و القدر
2. اسلام و علم
3. تتمه البیان فی تاریخ الافغان
4. نیجریه یا ناتورالیسم
5. الوحده الاسلامیه
6. الواردات فی سر التجلیات
7. مقالات جمالیه
یادش گرامی و راهش پر رهروباد.
[1]اقتباس از: شرح حال و آثار سید جمال الدین اسد آبادی ، لطف اللهجمالی.
[2]همان
[3]اسناد و مدارک درباره سید جمال الدین ، صفات الله جمالی.
[4]همان ، ص 205 و 206.
[5]اسناد و مدارک درباره سید جمال الدین اسد آبادی.
[6]سید جمال الدین پایه گذار نهضتهای اسلامی ، ص 24.
[7]شرح حال سید جمال الدین اسد آبادی ، ص 29 و 30.
[8]همان ، ص 31؛ سید جمال الدین حسینی پایه گذار نهضتهای اسلامی ، ص 25.
[9]شرح حال و آثار سید جمال الدیناسد آبادی ، ص 31 و 32.
[10]خاطرات سید جمال الدین.
[11]نقش سید جمال الدین در بیداری مشرق زمین ، ص 61.
[12]همان ، ص 62.
[13]سید جمال الدین حسینی پایهگذار نهضتهای اسلامی ، ص 92.
[14]نهضتهای اسلامی در صد سالهاخیر، مرتضی مطهری ، ص 20.
[15]مفخر شرق ، غلامرضا سعیدی ، س 62.
[16]سید جمال الدین حسینی پایهگذار نهضتهای اسلامی ، ص 96.
[17]نقش سید جمال الدین در بیداریمشرق زمین ، ص 72، 73. سیری در اندیشه سیاسی غرب ، ص 98.
[18]سید جمال الدین حسینی پایه گذار نهضتهای اسلامی ، ص 96.
[19]شرح حال و آثار سید جمال الدین ، ص 37 و 38.
[20]زندگانی و فلسفه اجتماعی و سیاسی سید جمال الدین ، ص 38.
[21]مفخر شرق ، ص 86 و 76.
[22]زندگانی و فلسفه اجتماعی و سیاسی سید جمال الدین ، ص 40 و شرححال و آثار سید جمال الدین اسد آبادی ، ص 38 و 37.
[23]نقش سید جمال الدین در بیداری مشرق زمین ، ص 22.
[24]مجموعه مقالات سواد و بیاض ، ایرج افشار، جلد دوم ، ص 226 - 232.
[25]سید جمال الدین حسینی پایهگذار نهضتهای اسلامی ، ص 231
 

منبع : www.beytoote.com


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:تحقیق , سید جمال ادین اسد آبادی , تاریخ سوم راهنمایی, :: 19:42 :: توسط : محدثه صفایی زاده

 

1- سلسله صفوی را شاه .....تأسیس کرد، شاه .....آن را تثبیت نمود و شاه...... آن سلسله را قدرتمند ساخت.
 
اسماعیل – تهماسب – عباس
 
2- چرا در آغاز پادشاهی شاه عباس، ازبکان، عثمانیان و پرتغالی ها قسمت هایی از مرزهای ایران را تصرف کرده بودند؟
 
 زیرا پس از شاه تهماسب اوضاع کشور به خاطر کشمکش میان جانشیان او دگرگون و نابسامان شده بود و راه را برای سرکشی قزلباش ها و حمله عثمانی ها و ازبکان به ایران باز شده بود.
 
3-چرا شاه عباس قزلباش ها را سرکوب کرد؟
 
شاه عباس آماده جنگ با عثمانی شد، به همین منظور به کمک انگلیسی ها به ساختن توپ و تفنگ پرداخت و با استفاده از توپ، سپاه ایران جنگ با عثمانی را آغاز کرد.
 
4- پس از سرکوب ازبکان، شاه عباس چه کرد؟
 
 او برای برقراری نظم و افزایش قدرت خود به سرکوب قزلباش های سرکش پرداخت.
 
5- اقدامات شاه عباس را بنویسید؟
 
سرکوب قزلباش ها
 
سرکوب ازبکان
 
جنگ با عثمانی ها
 
کمک گرفتن از انگلیسی ها برای ساختن توپ و تفنگ
 
جنگ با استعمارگران پرتغالی
 
6-نام قبلی بندرعباس چه بود و از چه زمانی بندرعباس نام گرفت؟
 
 بندر گمبرون – در زمان شاه عباس برای اخراج پرتغالی ها ابتدا سپاه ایران جزیره بحرین و بندر گمبرون را آزاد ساخت و از آن پس، این بندر، بندرعباس نامیده شد.
 
7- رابطه ایران و کشورهای اروپایی در دوره صفوی چگونه بود؟ چرا؟
 
 در دوره صفوی ، ایران و کشورهای اروپایی با یک دیگر رابطه نزدیکی برقرار کردند و یکی از علل ایجاد این رابطه جنگ های عثمانی با ایران و دولت های اروپایی بود.
 
8- بعداز پادشاه......بود که.......نیز نامیده شد.
 
صدراعظم – اعتماد الدوله
 
9- چند تن از دانشمندان زمان صفوی را نام ببرید؟
 
ملاصدرا، شیخ بهایی و علامه مجلسی
 
10- شاه عباس برای آن که با آسودگی خاطر به جنگ با ازبکان برود، چه کرد؟
 
 او پس از منظم ساختن اوضاع داخلی با عثمانی ها از در صلح درآمد و حتی قسمت هایی از غرب و شمال غرب ایران را به آنان واگذار کرد. زیرا می خواست با خیال راحت به جنگ ازبکان برود.
 
11- شاه عباس از خاطره ی شکست ایرانیان در جنگ چالدران چه عبرتی آموخت و برای جبران آن چه کرد؟
 
 علت شکست سپاه ایران در جنگ چالدران این بود که ارتش عثمانی دارای توپ و تنگ بود ولی ارتش ایران فاقد این سلاح ها بود و از تیروکمان استفاده می نمود. شاه عباس ابتدا به کمک انگلیسی ها به ساختن توپ و تفنگ پرداخت و سپس جنگ با عثمانی را آغاز کرد.
 
12- چرا انگلیسی ها در جنگ میان ایران و پرتغال به ایران کمک کردند؟
 
 علت همکاری انگلیسی ها با ایران آن بود که چون انگلیسی ها خود از دول استعمارگر بودند، اولاَ با پرتغالی ها در تجارت رقابت داشتند و ثانیاَ دولت ایران آنان را تهدید کرده بود که اگر با پرتغالی ها وارد جنگ نشوند حق تجارت با ایران را نخواهند داشت.-
 
13_دلایل تمایل اروپاییان برای برقراری رابطه با ایران در دوره صفوی چه بود؟
 
 یکی از علل ایجاد این رابطه جنگ های عثمانی ایران و دولت های اروپایی نظیر اسپانیا بود. دلایل دیگر رقابت های تجاری سیاسی و نظامی دولت های اروپایی با یک دیگر بود که باعث می شد هر کدام از آن ها بکوشد تا توجه ایران را به خود جلب کند.

منبع : www.salamschool.persianblog.ir


ارسال شده در تاریخ : شنبه 16 آذر 1392برچسب:سوال , سوالات تاریخ , سوم راهنمایی, :: 16:52 :: توسط : محدثه صفایی زاده

 

1- آق قویونلوها موفق شدند کدام دولت را از میان بردارند؟
 
قراقویونلوها
 
2- در اواخر قرن نهم کدام دشمنان خارجی به مرزهای ایران هجوم می آوردند؟ این دشمنان به کجاها حمله می کردند؟
 
 ازبکان به خراسان حمله می کردند و باعث خرابی های بسیار در آن منطقه می شدند و پرتغالی ها با کشتی های جنگی خود به خلیج فارس آمده و درصدد تصرف سواحل و جزایر ایران بودند.
 
3-شاه اسماعیل که بود؟
 
 او از نوادگان یکی از صفویان معروف به نام شیخ صفی الدین اردبیلی است که سلسله ی صفوی را تأسیس کرد.
 
4- مهم ترین طرف داران فرزندان شیخ صفی چه کسانی بودند؟
 
 مهم ترین طرف داران آنان هفت طایفه ترک به نام قزل باشها بودند که مذهب شیعه داشتند.
 
5- شاه اسماعیل در ابتدای سلطنت خود چه اقداماتی را انجام دادند؟
 
 در ابتدا شاه اسماعیل شروانشاهان و آق قویونلوها را شکست داد و به سرعت سراسر ایران و حتی قسمتی از عراق را تصرف کرده سپس با رسمی کردن مذهب شیعه و سرکوب کردن گردن کشان داخلی و دشمنان خارجی حکومتی قوی و مرکزی به وجود آورد و تبریز را به پایتختی انتخاب نمود.
 
6- با شکست ازبکان ایران با کدام کشور همسایه گردید؟
 
 با شکست ازبکان مرزهای ایران از طرف شمال شرقی به رود جیحون رسید و از طرف شرق نیز با هند همسایه شد.
 
7- حمله کدام پادشاه عثمانی به ایران منجر به جنگ چالدران رسید؟
 
سلطان سلیم
 
8- مذهب شیعه در زمان کدام دولت رسمی شد و کدام پادشاه آن را رسمی اعلام کرد؟
 
 دولت صفوی – شاه اسماعیل
 
9- اقدامات شاه اسماعیل صفوی را بنویسید؟

1. تصرف سراسر ایران
2. رسمی کردن مذهب شیعه
3. سرکوب گردنکشان داخلی و دشمنان خارجی
4. پایتخت قرار دادن تبریز
5. جنگ با ازبکان
6. جنگ چالدران
 
10- باتوجه به متن درس و نمودار ص2 بگوئید صفویان پس از چندسال پس از مرگ شیخ صفی الدین به قدرت رسیدند؟
 
172 سال بعد سلسله صفوی به وسیله شاه اسماعیل تأسیس شد.
 
11- آیا می دانید چرا جنگ میان سلطان عثمانی و شاه اسماعیل صفوی به «جنگ چالدران» معروف است؟
 
 زیرا سپاهیان ایران در محلی به نام چالدران با سپاه عثمانی به شدت جنگیدند.
 
12- شرایط کشور ایران در زمان به قدرت رسیدن شاه تهماسب صفوی چگونه بود؟
 
هنگامی که او بر تخت نشست، دولت صفوی در شرایط سختی به سر می برد زیرا اوضاع داخلی کشور آشفته بود و ازبکان و عثمانی ها نیز مجدداَ حملات خود را آغاز کرده بودند. شاه تهماسب ابتدا اوضاع داخلی کشور را آرام ساخت و اداره ی آن را منظم نمود. سپس به خراسان لشکرکشید و ازبکان را از آن جا بیرون راند و پس از آن با عثمانی وارد جنگ شد. صلح میان ایران و عثمانی نیز موجب بهبود اوضاع داخلی کشور گردید.

منبع : www.salamschool.persianblog.ir


ارسال شده در تاریخ : جمعه 15 آذر 1392برچسب:سوال , سوالات تاریخ سوم راهنمایی, :: 13:40 :: توسط : محدثه صفایی زاده

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تاریخ و اجتماعی و آدرس m.safaeizadeh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 76
بازدید ماه : 74
بازدید کل : 18440
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



***

 --- Untitled Document
دریافت کد خوش آمدگویی